برات ده تا گل میفرستم نه(۹) تاش طبیعی یکیش هم مصنوعی . روش یک کارتم میزنم روش می نویسم تا وقتی آخرین گل پژمرده نشده دوست دارم.
پس از تمام اضطراب عذاب و انتظار من
تو را نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی
و با تو حرف می زنم که گفتنی ترین تویی
من با تو حرف می زنم شب عاشقانه می شود
تو را ادامه می دهم همین ترانه می شود
کاش به شهر خوبه تو مرا همیشه راه بود
راهه به تو رسیدنم همین پل نگاه بود
مرا ببر به خواب خود که خسته ام از همه کس
که خواب و بیداری من هر دو شکنجه بود و بس
حالا من اینجا نشستم با نوای بی نوایی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی
با تشکر از پارسا