عاشقانه

عناوین یادداشت‌ها

  • ساقی یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1384 20:39
    برسان باده که غم روی نمود ای ساقی این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی حالیا عکس دل ماست در آیینۀ جام تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی دیدی آن یار که بستیم صد امید در او چون به خون دل ما دست نمود ای ساقی تشنۀ خون زمین است فلک زین مه نو کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی بس که شستیم به خوناب جگر جامۀ جان نه از او...
  • التماس سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 16:03
    التماس به خدا شجاعت است اگر بر آورده شود عزت وگرنه حکمت. التماس به خلق شرمندگی است اگر برآورده شود منت وگرنه ذلت است. از گفته هایه حضرت علی (ع)
  • هدیه ی عشق سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1384 15:42
    عشق از آمیزش جنسی زاییده می شود و آنگاه عبادت از عشق زاییده می شود و آنگاه خدا در اثر عبادت در انسان تجلی می یابد و این انسان به بالاتر و بالاتر و بالاتر به اوج گرفتن ادامه می دهد عشق بزرگترین هدیه خدا است هنر آن را بیا موز آواز آن جشن آن را بیاموز عشق نیازی قطعی است درست همانگونه که جسم بدون غذا نمی تواند زنده بماند...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1384 16:12
    به دلم می اندیشم که هنوز کودکی بیش نیست همه رفتند و از نردبان بلوغ گذشتند و رسیدند به آبی عقل به آسمان منطق ولی او هنوز اندر خم یک کوچه هست و زندگی را در میان موی مصنوعی عروسکهایش تو بهونه های بچه گانه اش می بیند و چه سخاوتمندانه آنرا به عشق پیشکش می کند به سادگی دلم می خندم که به یک گوشه چشم چشمک دخترکی می لرزد به دل...
  • ببخشید چند لحظه ! یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1384 16:05
    مُشت هات رو باز کن! نترس! باز باز. فکر نکن من رو هم می تونی مثل همه رنگ کنی. من هم مثل خودتم! یه جوونِ رنگین کمونی! حالا خوب به دستهات نگاه کن! چی می بینی؟! درسته! یه عالمه پتانسیل آزاد نشده! خوب! چرا معطلی؟! اگه الان وقت این همه شور نباشه ، پس کی؟! بدون تا حالاش هم خیلی عقب موندیم! با همین دستهاست که می شه، دست...
  • عشق یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1384 15:53
    ای جهان را دلگشا اقبال عشق یفعل الله ما یشا اقبال عشق ای صفا و ای وفا در جور عشق ای خوشا و ای خوشا اقبال عشق ای بده جانتر ز جان دیدار عشق وی فزون از جان و جا اقبال عشق تا ز اخلاص و ریا بیرون شدم جان اخلاص و ریا اقبال عشق گر بگردد آفتاب از ضعف نیست نقل کرد از جا به جا اقبال عشق خلق گوید عاقبت محمود باد عاقبت آمد به ما...
  • پند یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1384 15:35
    عشق یک چشمه زاینده است. همین که کمی از این چشمه نوشیدی تمامی حکمت زندگی در تو جاری میشود و شکوفا میگردد ... اما به تبیری هم میتوان گفت عشق بزرگترین فریب روزگار است . .. بخوانید و بدانید بزرگان از عشق چه ها گفتن
  • چند نکته!!! پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1384 16:47
    dar javany gerieh kardam , hichkas yadam nakard dar ghafas ham jan sepordam , kasy azadam nakard zakhme sily ham chenan az zendegi siram nemood arezoie marg kardam , marg ham yadam nakard Behtarin Doost On Dostie Ke Betoni BAhash Roye Ye Sakko Saket Beshini Va Chizi Nagi Va Vaghti Azash Dor Mishi ,Hes KOni ke Behtarin...
  • دوست دارم دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 18:57
    اولی:چیزی را دوست داشته ای؟ دومی:چیزی یا کسی؟ اولی:منظورم عشق است،می فهمی؟ دومی:ها!همان i love you قدیمی روی نیمکت چوبی مدرسه؟ همان you که نفهمیدم کدام بیچاره است!؟ اولی:اما من بیچاره نمی خواهم باشم دومی:باورم نمی شود که تو همان you باشی اولی:... دومی:... با هم:دوستت دارم
  • نازنینم دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1384 15:50
    هزاران گل تو گل خونه نشسته شبهایه پر بنفشه دسته دسته ولی عاشق تو ای نازنینم . به هیچ گلی به جز تو دل نبسته به کوچ پرستو ها بسوزه .سپیده آیینه ای در روبروته همون عشقی که ما رو در به در کرد عزیزم نازنینم عطر بوته برای توست که دشت پر از قشنگیست تموم آسمونا لاجوردیست برای توست که رودخونه روونه همینه تا افق رنگین کمونه ***...
  • مالنا چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 01:57
    زندگی مجذور آیینه هاست.
  • تنهایی!!! یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 20:14
    تو که از خاطره ی عشق جدام کردی پس چرا باز غریبونه صدام کردی تو همانی که ندادی دل تنهایی مرا بین تنهایی یک درد رهایم کردی
  • چشم تو یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1384 20:12
    چشم تو مثل دریای مواج من ولی قایقی ناتوانم کاش می شد که تا ساحل دور در نگاهت همیشه بمانم می شوم خسته از ناامیدی راه بی انتها پیش رویم کاش می شد که راز دلم را با نگاهم برایت بگویم راه آغاز من جاده تو فصل پرواز من در نگاهت آن همه عاشقی مرد و حالا مانده ام بی صدا در پناهت با دلی پر از شوق پریدن مانده ام پشت درهای بسته...
  • آه... یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1384 20:11
    چه روزها که ی ک به ی ک غروب شد ن ی امد ی چه اشکها که در گلو رسوب شد ن ی امد ی خل ی ل آتش ی ن سخن، تبر به دوش و بت شکن خدا ی ما دوباره سنگ و چوب شد ن ی امد ی برا ی ما که دل شکسته ا ی م و خسته ا ی م نه ول ی برا ی عده ا ی چه خوب شد ن ی امد ی تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر عصر غروب شد ن ی امد ی
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1384 20:09
    تا انتهای راه ،شبش بی ستاره است اینجا ،اگر دلی هوس ماجرا کند باور نمی کنم فقط این عاشقانه ها درد همیشه کهنه ما را دوا کند
  • به تو محتاجم یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1384 20:07
    به تو محتاجم مثل شب به ماه مثل پریشان به راه مثل شبگردی سرگردان میان دو راه نیاز گنگی بی واژه درون مرا می کاود انگار تمام هستی مرا با شوق ذره ذره هستی ات را می خواهد تویی چون ساحل آرام منم که موج پر از شورم تویی به من نزدیکتر از هر کس منم که در نگاه تو دورم تویی که شور شعر مرا با نگاه بی کلام می سازی به تو محتاجم ای...
  • آدم برفی چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 14:19
    تو رو ساختم با اون برفا آدم برفی شبی که عمرش از هر شب دراز تر بود به اون شب میگن .یلدا. آدم برفی یه جوری منو تو عینه هم هستیم تنها منم تنها توام تنها منم تنها آدم برفی من عاشق بودم و خواستم پناهم شی توام تنها منم تنها
  • آه... سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1384 12:27
    به چشمان گنهکارت چنان آلوده ام امشـــب که تنها اشک حسرت میکند آسوده ام امشب از ایـــن پاکیزه دامانان چنان آلودگی دیدم کـــه شرمم آید از چشمان آلوده ام امــشب ترا میخواستم امّا چنان بیهوده می گشتم که غم خندید بر اندیشهء بیهوده ام امشب شـدم هم نـاله با مـرغان شب٬ز اندوه تنهایی سرودی جز نوای خود ز کس نشنوده ام امشب اگر...
  • عشق یعنی... سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1384 12:22
    من / عشق پاک یعنی سرزمین لحظه یعنی بیداد عشق من باختن عشق جان یعنی زندگی لیلی و قمار مجنون در عشق یعنی ... شدن ساختن عشق دل یعنی کلبه وامق و یعنی عذرا عشق شدن من عشق فردای یعنی کودک مسجد یعنی الاقصی عشق / من
  • آه غم اندود... جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1384 15:25
    در سرندارم هوسی چشمی ندارم به کسی ... آزاده ام من گفته بودی چو بمانم می مانی.گفته بودی چو بخواهم می خواهی . گفته بودی چو ببازم می بازی ... من باختم من خواستم من باختم...اما تو نماندی تو نخواستی تو بردی
  • من و تو پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1384 20:24
    من میگم: منو شکستن چشم فانوسمو بستن تو میگی: خدا بزرگه ماه رو میده به شب ما من میگم: آخه دلم بود اونکه افتاده به خاکت تومیگی: سرت سلامت آیینه ها زلال و پاکه اینه که فاصله ها رو نمیشه با گریه پر کرد یکیمون بهار سرخوش یکیمون پاییز پردرد من میگم: فاصله هرگز بین دستهای تو تا من تو میگی: زندگی اینه حاصل عشق تو با من من...
  • چه بد کردم .نکردم پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1384 20:19
    گفتی از عشقم حذر کن. چه بد کردم .نکردم . یادم و از سر بدر کن. چه بد کردم.نکردم . روز اول گفته بودی ولی از تو نشنیده ام . تویه آیینه دیروزکاشکی فردا رو می دیدم. با تو عشق آمد و گم شد. هر چه بود زیر و زبر شد . لحظه ام خالی و خسته. زندگی بیهوده تر شد . گفتی از عشق ام حذر کن چه بد کردم. نکردم. فکر آزار و خطر کن. چه بد...
  • !!!دوست دارم تا پای جون!!! دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 19:25
  • !!!!!فقط به خاطر تو!!!!! دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 19:24
  • !!!اینم برای صفحه ویندوز تون!!! دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 19:09
  • !!!!!فقط به خاطر تو!!!!! دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 19:00
  • !!!!!فقط به خاطر تو!!!!! دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 18:59
  • !!!!!فقط به خاطر تو!!!!! دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 18:57
  • !!!فقط به خاطر تو!!! دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1384 18:55
  • جایگاه تو چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1384 20:02
    می دونی فرق بین تو با خون چیه خون میره تو قلب بر می گرده ولی تو می ری تو قلب دیگه بر نمی گردی