به تو محتاجم
مثل شب به ماه
مثل پریشان به راه
مثل شبگردی سرگردان
میان دو راه
نیاز گنگی بی واژه
درون مرا می کاود
انگار تمام هستی مرا با شوق
ذره ذره هستی ات را می خواهد
تویی چون ساحل آرام
منم که موج پر از شورم
تویی به من نزدیکتر از هر کس
منم که در نگاه تو دورم
تویی که شور شعر مرا
با نگاه بی کلام می سازی
به تو محتاجم
ای مثل احتیاج به نفس
بشنو صدای مرا
از غربت تنگ این قفس
به تو محتاجم
به تو محتاجم
آخرین مصراع رو هم خودم می گم:
به تو محتاجم مثل خر به کاه